ابداعلغتنامه دهخداابداع . [اِ ] (ع مص ) چیز نو آوردن . نو آوردن . نو نهادن . نو پدید آوردن . ایجاد. اختراع . خلقت . خلق . آفریدن . آفرینش . نوباوه پیدا کردن . نو بیرون آوردن نه بر مثالی . ابتداع . پیدا کردن چیزی که مسبوق بمادت و مدت نبود، مقابل تکوین که مسبوق بمادت و احداث که مسبوق بمدت است .
ابضاعلغتنامه دهخداابضاع . [ اِ ] (ع مص ) بستوه آمدن . || بشوهر دادن زن را. || بضاعت ساختن . چیزی را سرمایه کردن . || سیراب کردن . || رسول را جواب شافی گفتن . || بیان شافی کردن . هویدا کردن کلام . || بضاعت دادن . آخریان فرادادن . (تاج المصادر بیهقی ). چیزی به سرمایه دادن . و در فقه ، دادن مالی
ابداعدیکشنری عربی به فارسیفکر بکر وناگهاني , اشفتگي فکري موقتي , قوه ابتکار , نبوغ , هوش (اختراعي) , امادگي براي اختراع , مهارت , استعداد , صفا
جسم ابداعیلغتنامه دهخداجسم ابداعی . [ ج ِ م ِ اِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مراد از این کلمه در اصطلاح فلک الافلاک یا فلک اقصی است و بدان جهت آنرا ابداعی گویند که مسبوق به مدت نیست و اول جسمی است که از مفارقات پدید آمده است .
امور ابداعیلغتنامه دهخداامور ابداعی . [ اُ رِ اِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خواجه نصیرطوسی در اساس الاقتباس (ص 355) در مبحث اصناف علل از فن منطق گوید: علتها باشد که صناعی بود مانند علل تخت از نجار و چوب و صورت تختی و جلوس بر وی باشد که طبیعی بود مانند طبیعت که علت فا
فیلمنامۀ ابداعیoriginal screenplayواژههای مصوب فرهنگستانفیلمنامهای که موضوع آن از ذهن فیلمنامهنویس سرچشمه گیرد و از اثری ادبی اقتباس نشود
موسیقی متن ابداعیoriginal scoreواژههای مصوب فرهنگستاننوعی موسیقی که صرفاً برای یک فیلم تهیه و تنظیم شده باشد
مصنوعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ، ساختهشده، زاییده، آفریده، خلقشده، مخلوق، پدیدآمده، آورده، برآورده، موجود اختراعی، ابداعی، ابتکاری صنعتی ساختِ، تولیدِ صفات ساختمان
صفحۀ فعال کارسازactive server pageواژههای مصوب فرهنگستانفنّاوری ابداعی مایکروسافت که در پاسخ به درخواست جستوجوگر برای دریافت یک صفحۀ وبگاه، پردازش معینی را در کارساز آغاز میکند اختـ . صفک ASP 3
جسم ابداعیلغتنامه دهخداجسم ابداعی . [ ج ِ م ِ اِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مراد از این کلمه در اصطلاح فلک الافلاک یا فلک اقصی است و بدان جهت آنرا ابداعی گویند که مسبوق به مدت نیست و اول جسمی است که از مفارقات پدید آمده است .
امور ابداعیلغتنامه دهخداامور ابداعی . [ اُ رِ اِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خواجه نصیرطوسی در اساس الاقتباس (ص 355) در مبحث اصناف علل از فن منطق گوید: علتها باشد که صناعی بود مانند علل تخت از نجار و چوب و صورت تختی و جلوس بر وی باشد که طبیعی بود مانند طبیعت که علت فا
فیلمنامۀ ابداعیoriginal screenplayواژههای مصوب فرهنگستانفیلمنامهای که موضوع آن از ذهن فیلمنامهنویس سرچشمه گیرد و از اثری ادبی اقتباس نشود
موسیقی متن ابداعیoriginal scoreواژههای مصوب فرهنگستاننوعی موسیقی که صرفاً برای یک فیلم تهیه و تنظیم شده باشد