ابرشهرلغتنامه دهخداابرشهر. [ اَ ب َ ش َ ] (اِخ ) نام باستانی نیشابور، و معدن فیروزه بدانجاست . صاحب مراصدالاطلاع گوید این کلمه را با سین مهمله نیز روایت کرده اند. و رجوع به ابهرشهر شود.
اَبَرپایاسیرsupercruiseواژههای مصوب فرهنگستانپرواز پیوسته در سرعتهای اَبَرصوتی با موتور بدون پسسوز در حالت رانش خشک
اَبرسپاریcloud sourcingواژههای مصوب فرهنگستانسپردن اختیار اجرای معماری و واپایش و فراهمسازی خدمات اَبری به یک شرکت
اَبَرشارگیsuperfluidityواژههای مصوب فرهنگستانخاصیت هلیوم مایع که بخشی از آن در دمایی پایینتر از نقطۀ لاندا (λ) گرانرَوی از خود نشان نمیدهد
ابدشهرلغتنامه دهخداابدشهر. [ ] (اِخ ) در مؤیدالفضلا گوید نام رودی و نام شهری است و ظاهراً تصحیف ابرشهر باشد.
ابهرشهرلغتنامه دهخداابهرشهر. [ اَ هََ ش َ ] (اِخ ) نام قدیم خراسان فعلی . || نام ایالت نیشابور. ابرشهر.
برشهرلغتنامه دهخدابرشهر. [ ب َ ش َ ] (اِخ ) ابرشهر. نام باستانی شهر نیشابور است . رجوع به نیشابور شود.
شهر قبادلغتنامه دهخداشهر قباد. [ ش َ رِ ق ُ ] (اِخ ) نام شهری بین ارجان و ابرشهر در فارس . (از معجم البلدان ).
آپارنیواژهنامه آزادآپارنی یکی از نامهای قدیمی شهر نیشابور بودهاست و بر روی برخی از سکهها این نام چاپ شدهاست. برخی آن را به معنی ابرشهر گرفتهاند و برخی آن را جایگاه زیست «اقوامِ اَپرِن» دانسته و این نام را به آن نسبت دادهاند.