خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابواب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابواب
لغتنامه دهخدا
ابواب . [ اَب ْ ] (اِخ ) یا الابواب . جبال پیرنه . (نخبةالدهر).
-
ابواب
لغتنامه دهخدا
ابواب .[ اَب ْ ] (ع اِ) ج ِ باب . درها. مَداخل : بجود و رای بکرده ست خلق را بی غم بعدل و داد گشاده ست بر جهان ابواب . مسعودسعد.بلا گرچه مقدور از ابواب دخول آن احتراز واجب . (گلستان ). || فصول . مباحث . بخشها. حیثیات . اقسام . موارد. مسائل .امور : بهم...
-
واژههای مشابه
-
ذات ابواب
لغتنامه دهخدا
ذات ابواب . [ ت ُ اَب ْ ] (اِخ ) موضعی است در باب القریتین براه مکه و آن قریه ای است طسم و جدیس را. یاقوت ازاصمعی و او از ابوعمروبن العلاء روایت کند که گفت ، در ذات ابواب درمهائی یافت شد هر یک بوزن شش درهم و دو دانگ از دراهم ما. و من به یابندگان آن د...
-
جستوجو در متن
-
رودگران
لغتنامه دهخدا
رودگران . [ گ َ ] (اِخ ) یکی از ابواب زرنج است . (اصطخری از حاشیه ٔ تاریخ سیستان ).
-
درنا
لغتنامه دهخدا
درنا. [ دَ ] (اِخ ) گویند بابی است از ابواب فارس در طرف پایین و چندمنزلی حیره . (از معجم البلدان ).
-
دراجیة
لغتنامه دهخدا
دراجیة. [ دَرْ را جی ی َ ] (اِخ ) (برج ...) در باب توما از ابواب دمشق واقع شده است . (از معجم البلدان ).
-
تفعیل
لغتنامه دهخدا
تفعیل . [ ت َ ] (ع مص ) یکی از اوزان ابواب ثلاثی مزیدفیه و این باب بیشتر برای تعدیه ٔ فعل آید. و رجوع به نشوء اللغة ص 15 شود.
-
وشق دار
لغتنامه دهخدا
وشق دار. [ وَ ش َ ] (نف مرکب )سرهنگ سوار بدون ابواب جمعی . وشقی . (ناظم الاطباء).
-
ابن ابی طیفور
لغتنامه دهخدا
ابن ابی طیفور. [ اِ ن ُ اَ طَ ] (اِخ ) محمدبن احمد. از مردم جرجان . و از اوست : کتاب ابواب الخلفاء.
-
تفعل
لغتنامه دهخدا
تفعل . [ ت َ ف َع ْ ع ُ ] (ع مص ) یکی از اوزان ابواب ثلاثی مزیدفیه و معنی آن بیشتر بر مطاوعت و قبول فعل است . و رجوع به نشوء اللغة ص 15 شود.
-
رفیعالدین
لغتنامه دهخدا
رفیعالدین . [ رَ عُدْ دی ] (اِخ ) واعظ قزوینی ، مؤلف کتاب ابواب الجنان از گویندگان قرن یازدهم هجری قمری است . رجوع به واعظ قزوینی شود.
-
مبوبة
لغتنامه دهخدا
مبوبة. [ م ُ ب َوْ وَ ب َ ] (ع ص ) باب باب کرده شده ، یقال ابواب مبوبة، کما یقال اصناف مصنفة. (منتهی الارب ).
-
بئوطیقا
لغتنامه دهخدا
بئوطیقا. [ ب ِ ] (معرب ، اِ) صورت معرب شده ٔ کلمه ٔ پوئتیک است بمعنی شعر. || یکی از ابواب هشتگانه ٔ منطق . || (اِخ ) نام یکی از کتب منسوب به ارسطو. و رجوع به پوئتیک شود.