لغتنامه دهخدا
ابولیث . [ اَ ل َ ] (اِخ ) طبری گرگانی . شاعری از مردم جرجان و مضجع او نیز بدانجاست و از زمان و ممدوح و دیگر اخبار او چیزی در دست نیست . او راست :دلم میان دو زلفت نهان شد ای مه روی ز بهر آنکه ز چشمت همی بپرهیزدنبینی آن که چو مر زلف را بشانه زنی سر دو زلف تو در