ابومحرزلغتنامه دهخداابومحرز. [ اَ م ُ رِ ] (اِخ ) بکری . محدث است و پسر وی عبداﷲبن ابی محرز از او روایت کند.
ابومحرزلغتنامه دهخداابومحرز. [ اَ م ُ رِ ] (اِخ ) خراسانی . خلف بن الاحمر الخراسانی . رجوع به خلف ... شود.