خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اتاق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اتاق
لغتنامه دهخدا
اتاق .[ اُ ] (ترکی ، اِ) خانه و خیمه و بجای قاف غین معجمه نیز آمده و شاید اصل آن وثاق عربی باشد و ترکان عثمانی ((اُدَه )) تلفظ کنند و صاحب غیاث اللغات بنقل ازمصطلحات و لغات ترکی این لفظ را ترکی دانسته است .
-
واژههای مشابه
-
اتآق
لغتنامه دهخدا
اتآق . [ اِت ْ ] (ع مص ) پر کردن . (تاج المصادر بیهقی ). پر کردن حوض و مشک و آوند از آب . || اتآق قوس ؛ تمام کشیدن کمان را.
-
واژههای همآوا
-
اتآق
لغتنامه دهخدا
اتآق . [ اِت ْ ] (ع مص ) پر کردن . (تاج المصادر بیهقی ). پر کردن حوض و مشک و آوند از آب . || اتآق قوس ؛ تمام کشیدن کمان را.
-
اطاق
لغتنامه دهخدا
اطاق . [ اُ ] (اِ) صاحب فرهنگ نظام در ذیل اتاغ آرد: یک حجره از حجرات خانه . مثال : در خانه ٔ من چندین اتاغ است . لفظ مذکور ترکی را با قاف (اتاق ) و با طا (اطاق ) هم می نویسند و در تحریر امروز ایران آخری (اطاق ) رایج است . در اصل زبان فارسی خانه را سر...
-
عتاق
لغتنامه دهخدا
عتاق . [ ع َ ] (ع مص ) آزاد گردیدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
عتاق
لغتنامه دهخدا
عتاق . [ ع ِ ] (ع ص ، اِ) عتاق الطیر؛ مرغان شکاری . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). عتاق الخیل ؛ اسبان برگزیده و گرامی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
عتاق
لغتنامه دهخدا
عتاق . [ ع ُ ] (ع ص ، اِ) شراب نیک کهنه . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
میان دری
لغتنامه دهخدا
میان دری . [ دَ ] (اِ مرکب ) قسمت پشت در به سوی اتاق یعنی قطر دیوار اتاق . (یادداشت مؤلف ).
-
دل واز
لغتنامه دهخدا
دل واز. [ دِ ] (ص مرکب ) دل باز. باروح : اتاق یا خانه ٔ دلواز؛ باروح و دلگشا. رجوع به دل باز شود.
-
کاه گلی
لغتنامه دهخدا
کاه گلی . [ گ ِ ] (ص نسبی ) اندوده به کاهگل : اتاق کاهگلی ، خانه ٔ کاهگلی . (یادداشت مؤلف ).
-
اوطاق
لغتنامه دهخدا
اوطاق . [ اُ ] (ترکی ، اِ) خیمه و حجره . اطاق . (ناظم الاطباء). خیمه و مکان و حجره . (آنندراج ). اتاق . اطاق . رجوع به هریک از این کلمات شود.
-
دوپوشه
لغتنامه دهخدا
دوپوشه . [ دُ ش َ / ش ِ ] (ص نسبی ) که دارای دوپوش (دوپوشش ) است . سقفی بر سقفی : اتاق دوپوشه . اتاقی که سقف آن دولا پوشیده شده باشد. (از یادداشت مؤلف ).