لغتنامه دهخدا
اجثئلال . [ اِ ث ِءْ ] (ع مص ) واخیدن مرغ پر و موی خود را: اِجثأل ّ الطائر؛ پرباد کردپرها را و برافراشت . و اجثأل ّ الرّیش ؛ پرباد و برافراشته شد پر. (منتهی الارب ). || اِجْثأل ّ النبت ؛ دراز شد و درهم پیچید یا این قدر بالید که در دست توان گرفت . || خشم کردن . بخشم آمدن .