یازندهلغتنامه دهخدایازنده . [ زَ دَ / دِ ] (نف ) بقصد کاری دست درازکننده . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). قصد و آهنگ و اراده کننده . (برهان ). قصدکننده . (سروری ) : وزان پس چنین گفت بهرام راکه هرکس که جویا بود کام راچو در خور بجو