احتمال پیشینیprior probability, a priori probabilityواژههای مصوب فرهنگستاناحتمال درنظرگرفتهشده برای پیشامدی بر پایۀ باورها و اطلاعات پیشین بدون استفاده از دادههای تجربی
احتماللغتنامه دهخدااحتمال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بار برگرفتن . || از کسی فروبردن . (تاج المصادر). از کسی فروخوردن . تحمل . بردباری . ناملایم از کسی برداشتن : شما حمیت هند و سند را دانسته اید و آنکه در وقت احتمال عار و شدت اضطرار از مرگ نترسند و از هلاک باک ندارند. (ترجمه ٔ
اعتماللغتنامه دهخدااعتمال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بکار داشتن خود را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کاری مربوط بخود انجام دادن ، یقال : «الرجل یعتمل لنفسه و یستعمل غیره ». (از اقرب الموارد). عَمل . (المصادر زوزنی ). || اضطراب کردن در عمل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). در کا
احتمالفرهنگ فارسی عمید۱. گمان؛ حدس.۲. (اسم مصدر) حمل کردن؛ بار برداشتن.۳. (اسم مصدر) [قدیمی] بردباری کردن.
توزیع پیشینی آگاهندهinformative prior distributionواژههای مصوب فرهنگستاندر استنباط بیزی، نوعی چگالی احتمال پیشینی که اطلاع نظری یا تجربی دربارۀ مقدار نامعلوم پارامتر را منعکس میکند
توزیع پیشینی ناآگاهندهnon-informative prior distributionواژههای مصوب فرهنگستاندر استنباط بیزی، نوعی چگالی احتمال پیشینی که اطلاع نظری یا تجربی دربارۀ مقدار نامعلوم پارامتر را منعکس نمیکند
احتمال پسینیposterior probability, a posteriori probabilityواژههای مصوب فرهنگستاناحتمال یک پیشامد که پس از مشاهدۀ دادههای مربوط به متغیری تصادفی محاسبه میشود و در تقابل با احتمال پیشینیِ همان پیشامد قبل از مشاهدۀ دادههاست
استنباط بیزیBayesian inferenceواژههای مصوب فرهنگستانرهیافتی در استنباط آماری که در آن پارامتر نامعلوم مورد برآورد دارای توزیع احتمال پیشینی است که از ترکیب آن با اطلاعات حاصل از دادهها، توزیعی پسینی به دست میآید که مبنای استنباط دربارۀ آن پارامتر است
احتماللغتنامه دهخدااحتمال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بار برگرفتن . || از کسی فروبردن . (تاج المصادر). از کسی فروخوردن . تحمل . بردباری . ناملایم از کسی برداشتن : شما حمیت هند و سند را دانسته اید و آنکه در وقت احتمال عار و شدت اضطرار از مرگ نترسند و از هلاک باک ندارند. (ترجمه ٔ
احتمالفرهنگ فارسی عمید۱. گمان؛ حدس.۲. (اسم مصدر) حمل کردن؛ بار برداشتن.۳. (اسم مصدر) [قدیمی] بردباری کردن.
احتمالدیکشنری فارسی به انگلیسیaptness, chance, eventuality, fear, feasibility, likelihood, plausibility, probability, prospect, suspicion, uncertainty
احتماللغتنامه دهخدااحتمال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بار برگرفتن . || از کسی فروبردن . (تاج المصادر). از کسی فروخوردن . تحمل . بردباری . ناملایم از کسی برداشتن : شما حمیت هند و سند را دانسته اید و آنکه در وقت احتمال عار و شدت اضطرار از مرگ نترسند و از هلاک باک ندارند. (ترجمه ٔ
احتمالفرهنگ فارسی عمید۱. گمان؛ حدس.۲. (اسم مصدر) حمل کردن؛ بار برداشتن.۳. (اسم مصدر) [قدیمی] بردباری کردن.
رادار رهگیری کماحتمالlow probability of intercept radar/low-probability-of-intercept radarواژههای مصوب فرهنگستانهرنوع وسیلة تابشی، مانند رادار، که بهدلیل توان کم و هدایتپذیری بالا و تغییر بسامد و دیگر خصوصیات، طراحی یا رهگیری یا شناسایی آن توسط تجهیزات غیرعامل دشوار است اختـ . رارَکا LPI radar, LPIR