۱. تباه شدن و درهموبرهم شدن کار.۲. بههمخوردگی؛ آشفتگی؛ نابسامانی؛ بیسروسامانی.
۱. اخلال، اغتشاش، بینظمی، هرجومرج، ۲. آشفتگی، پریشانی، پریشی، نابسامانی
نابسامانی، آشفتگی، پراکندگی، ناهماهنگی، پریشان