خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اخته خانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آخته
فرهنگ فارسی معین
(تِ)(ص مف .) 1 - برآورده ، کشیده ، بیرون کشیده .2 - برافراشته ، بالا برده . 3 - کشیده ، مقابلِ منحنی . 4 - گشوده ، باز کرده .
-
آخته چی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ تر. ] (ص مر.)داروغة اصطبل ، ناظر طویله ، میرآخور.
-
اخته بیگ
فرهنگ فارسی معین
( ~. بِ) [ تر. ] (اِمر.) کسی که اخته کردن حیوانات به دستور او است ، اخته چی ، میرآخور، رییس طویله و اصطبل .
-
اخته کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) [ تر - فا. ] (مص م .) 1 - تخم کشیدن ، خصی کردن . 2 - مدتی در برف یا ی خ نهادن گوشت خام تا ترد و نازک شود.
-
زغال اخته
فرهنگ فارسی معین
( ~. اَ تِ) (اِمر.) درختچه ای است با برگ های کوچک ، میوة آن سرخ رنگ و گوشت دار شبیه سنجد است که از آن کمپوت و مربا درست می کنند یا به صورت خشک شده مصرف می کنند.