اخینوسلغتنامه دهخدااخینوس . [ اَ ] (از یونانی ، اِ) اخیروس است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). گندم خودرو باشد و بعضی گویند نباتی است که در نزدیک آبهای روان و ایستاده روید. ثمر وی دراز و سیاه و کوچک باشد و آنرا در داروهای چشم و داروهای گوش بکار برند نافع باشد. (برهان قاطع). اخیروس و خرونیه [ کذا ] خودر
اخینوسفرهنگ فارسی عمیدگیاهی با گلهای سفید، دانههای سیاهرنگ ریز، و شاخههای کوتاه آبدار که معمولاً در کنار جویها میروید.
اخناسلغتنامه دهخدااخناس . [ اِ ] (ع مص ) واپس شدن . واپس استادن . || سپس کردن . (منتهی الارب ). واپس بردن . (تاج المصادر بیهقی ). واپس داشتن . || پس چیزی پنهان کردن .
اخنسلغتنامه دهخدااخنس . [ اَ ن َ ] (اِخ ) ابن شریق . و او اُبی بن شریق بن عمروبن وهب بن علاج بن ابی سلمةبن عبدالعزی بن نمیره ٔ ثقفی است . مؤلف قاموس الاعلام آرد: یکی از شعرای جاهلیت است و خصومت او با رسول اکرم صلوات اﷲ علیه و صحابه ٔ کرام مشهور است . مؤلف منتهی الارب اخنس ثقفی بن شهاب بن شر
اخنسلغتنامه دهخدااخنس . [ اَ ن َ ] (اِخ ) ابن شهاب بن شریق بن ثمامةبن ارقم بن عدی بن معاویةبن عمروبن غنم بن تغلب . صواب آنست که وی از صحابه نبود و اخنسی که از صحابه ٔ رسول (ص ) بود همان اخنس بن شریق الثقفی است . (تاج العروس ). و این بیت از اوست :تظل ّ به رُبدُالنعام کأنهااماء تزحی با
خردینهلغتنامه دهخداخردینه . [خ ُ ن َ / ن ِ ] (اِ) گندم دشتی . گندم خودرو. اخیروس . اخینوس . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به اخینوس شود.
ضرونیةلغتنامه دهخداضرونیة. [ ض َ ی َ ] (اِ) خودرو. (فهرست مخزن الادویة، در ضمن شرح کلمه ٔ اخینوس ). اخیروس . نباتی است غیر گندم صحرایی . منبت آن کنار آبها شبیه بگیاه ارزن و ثمر آن سیاه و ریزه و گل آن سفید و ثمر آن در ادویه ٔ چشم و گوش مستعمل و با قوت مجففة و محللة و قابضة است . (مخزن الادویه ).
اخیروسلغتنامه دهخدااخیروس . [ اَ ] (از یونانی ، اِ) اخینوس . گندم بیابانی که کشت و درو نشود. نباتیست غیر گندم صحرائی . منبت او کنار آبها شبیه بگیاه ارزن و ثمرش سیاه و ریز و گلش سفید و ثمرش در ادویه ٔ چشم و گوش مستعمل و با قوت مجففه و محلله و قابضه است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). گندم دشتی یعنی گندم