لغتنامه دهخدا
دغل .[ دَ غ َ ] (ع اِ) قمار. (منتهی الارب ). || تباهی . (منتهی الارب ). عیب و فساد. (دهار). عیب ِ تباه کننده در کاری . (از اقرب الموارد). || درخت انبوه درهم پیچیده . (منتهی الارب ). درختان بسیار درهم پیچیده . (دهار) (از اقرب الموارد). || بسیار گیاه و درهم آمیختگی آن . (منتهی