ادلیماملغتنامه دهخداادلیمام . [ اِ ] (ع مص ) سخت سیاه شدن . (منتهی الارب ). سیاه شدن آدمی و خر. (تاج المصادربیهقی ). || ادلیمام لیل ؛ تاریک شدن شب .
ادلهماملغتنامه دهخداادلهمام . [ اِ ل ِ ] (ع مص ) کلان سال شدن . پیر شدن . || ادلهمام ظلام ؛ کثیف و بسیار سیاه شدن ظلام . سخت تاریک شدن . (زوزنی ). تاریک شدن شب . تاریکی شب .
تاریک شدنلغتنامه دهخداتاریک شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تیره شدن . تار گردیدن . تیره گشتن : دجم ؛ تاریک شدن . (منتهی الارب ). ادلماس ؛ سخت تاریک شدن . (منتهی الارب ) : ز جای اندر آمد چو کوهی سیاه تو گفتی که تاریک شد مهر و ماه . فردوسی .