خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ادم درنده خو یا خاءن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آدم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از عبری] 'ādam ۱. (زیستشناسی) انسان. Δ دراصل، بنابر روایات، نام نخستین انسان آفریدهشده است: ◻︎ در عیش نقد کوش که چون آبخور نماند / آدم بهشت روضهٴ دارالسلام را (حافظ: ۳۰).۲. خدمتکار مرد؛ نوکر.۳. کسی که دارای ویژگیهای ان...
-
آدم خوار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [معرب. فارسی] ‹آدمیخواره، آدمیخوار› [قدیمی] 'ādamxār ۱. موجود وحشی که گوشت انسان را بخورد؛ مردمخوار.۲. [مجاز] ستمکار.
-
آدم نمایان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب. فارسی] (زیستشناسی) 'ādamna(e,o)māyān تیرهای از حیوانات پستاندار از قبیل میمونها که شبیه انسان هستند.
-
بنی آدم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. مٲخوذ از عبری] bani'ādam ۱. پسران آدم؛ اولاد آدم؛ مردم؛ مردمان.۲. انسان.