اربیکاکلغتنامه دهخدااربیکاک . [ اِ ] (ع مص ) اربیکاک رای ؛ شوریده رای و خرد شدن . شوریده شدن عقل . (منتهی الارب ). || اربیکاک از امری ؛ بازایستادن از کاری .