لغتنامه دهخدا
چرا کردن . [ چ َ ک َدَ ] (مص مرکب ) چریدن . سبزه و گیاه از زمین با دندان بریدن و خوردن ستور در حال رفتن . علف خوردن چارپایان گیاه خوار در چراگاه . راه رفتن و گیاه کندن و خوردن ستوران در مراتع. ارتعاء. رتاع . سَرح : چرا همی نچمم تا کند چرا تن من <br