اردههلغتنامه دهخدااردهه . [ ] (اِخ ) در قسمت شمالی غربی مشهد واقع و دارای رگه های مختلف زغال سنگ است .
حردةلغتنامه دهخداحردة. [ ح َ / ح ِ دَ ] (اِخ ) شهری است به یمن و اهل آن نخستین کسان بودند که از عنسی پیروی کردند. (معجم البلدان ). شهری است بر ساحل دریای یمن . (منتهی الارب ).
حردةلغتنامه دهخداحردة. [ ح َ رَ دَ ] (ع اِمص ) حَرَد. بیماریی است در دست و پای شتر، یا خشک شدن اعصاب دستهای او بواسطه ٔ زانوبند که گاه رفتن دست بر زمین کوبد.
چهاردههلغتنامه دهخداچهاردهه . [ چ َ / چ ِ دَ هََ / هَِ ] (ص مرکب ) از چهار + دهه ، صفت نسبی (ده + هَ ) منسوب به عدد ده . || چهار مرتبه ده تا. چهل تا. عدد ده راواحد مرتبه ٔ دوم یا مرتبه ٔ دهگان (عشرات ) قرار میدهند و آن را یک دهه