ارساطونلغتنامه دهخداارساطون . [ ] (اِ) (شاید از ارکتوم لاطینی ) عاقونا. (بحر الجواهر). نعوظ و اختلاج شرم مرد همیشه و تمدّد اوعیه ٔ آب مردی .
ارسطونلغتنامه دهخداارسطون . [ اَ رِ ] (اِ) شراب غلیظی است که از خمر و ادویه ٔ حاره ترتیب کنند، قوی تر از خمر و مقوی احشاء بارده است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). معجونی است که اعضاء تنفس را نافع است .
ارسطونلغتنامه دهخداارسطون . [ اَ رِ ] (اِخ ) پدر افلاطون حکیم مشهور یونانی . (تاریخ الحکمای قفطی ص 17 س 2 و ص 18 س 14 و ص 19
حرستانلغتنامه دهخداحرستان . [ ح َ رَ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه اصفهان به گلپایگان ، میان بیدهند و باباسلطان در 158300گزی اصفهان .
گهرستانلغتنامه دهخداگهرستان . [ گ ُ هََ رِ ] (اِ مرکب ) مخفف گوهرستان . جای گهر. جایی که گهر در آن باشد : فصل نیسان غم و دیده ٔ تر بر سر کارعالم از اشک ظهوری گهرستان گشته ست .ظهوری (از آنندراج ).