لغتنامه دهخدا
جلال الدین . [ ج َ لُدْ د ] (اِخ ) محمداکبرپادشاه فرزند همایون پادشاه است که پس از پدر بتخت سلطنت هندوستان نشست و گاه شعر میگفت . او راست :دوشینه بکوی می فروشان پیمانه ٔ می بزر خریدم اکنون ز خمار سرگرانم زر دادم و دردسر خریدم .من بنگ نمی خورم می آریدمن