عزاداریلغتنامه دهخداعزاداری . [ ع َ ] (حامص مرکب ) سوکواری .زاری . عزاپرستی . اشتغال به سوک . مصیبت . تعزیت . (ناظم الاطباء). اقامه ٔ مراسم عزا. (فرهنگ فارسی معین ).
رازداریلغتنامه دهخدارازداری . (حامص مرکب ) عمل رازدار. که رازی با خود دارد. حفظ سرّ، نگهداری . || که خود رازی دارد. || امانت داری . پنهانی . پوشیدگی . (ناظم الاطباء).
بازداریلغتنامه دهخدابازداری . (حامص مرکب ) نگاهداری باز. (ناظم الاطباء). بازیاری . عمل بازدار. رجوع به بازدار شود.