یاجلولغتنامه دهخدایاجلو. [ ج ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان اهربا 277 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ، ج 4).
یاجلولغتنامه دهخدایاجلو. [ ج ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بخش نمین شهرستان اردبیل با 425 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیای ایران ج 4).
من قبلدیکشنری عربی به فارسیبدست , بتوسط , با , بوسيله , از , بواسطه , پهلوي , نزديک , کنار , از نزديک , ازپهلوي , ازکنار , درکنار , از پهلو , محل سکني , فرعي , درجه دوم
اشقومبیلغتنامه دهخدااشقومبی . [ ] (اِخ ) نام نهری است در وسط آرناؤدستان (آلبانی ) که از جبال استارووه سرچشمه میگیرد، نخست بسوی شمال و شمال غربی جریان می یابد و پس از الحاق به رودخانه ٔ کولوبرده بجانب مغرب میرود و ازپهلوی شهر ایلبصان و قصبه ٔ پکین میگذرد و آنگاه وارد دریای آدریاتیک میشود. مصب آن