ازکاءلغتنامه دهخداازکاء. [ اِ ] (ع مص ) پاکیزه گردانیدن . (منتهی الارب ). || بالانیدن کشت . گوالانیدن زرع . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). افزایش کردن کشت و افزایش دادن . || گوالیدن . (منتهی الارب ).
حزقیالغتنامه دهخداحزقیا. [ ح ِ ] (اِخ ) (به معنی قوت خدا) و او پسر و جانشین آحاز و یکی از سلاطین یهودا بود که در بیست و پنج سالگی در 726 ق . م . به تخت سلطنت جلوس نموده مدت بیست و نه سال یعنی از 726 الی <span class="hl" dir="l
ازکیاءلغتنامه دهخداازکیاء. [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ زکی . (منتهی الارب ). پاکان . صاحبان ذهن صافی . (غیاث اللغات ) : ازبس مکان که داده و تمکین که کرده اندخشنودم از کیای ری و ازکیای ری . خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 45
حزقیلغتنامه دهخداحزقی . [ ح ِ ] (اِخ ) (به معنی قوی ) شخصی از بنیامینیان بود. (اول تواریخ 8:17) (قاموس کتاب مقدس ).