خدابندهلغتنامه دهخداخدابنده . [ خ ُ ب َ دَ/ دِ ] (اِخ ) لقب سلطان محمد اولجایتو پادشاه مغولی است که از سال 703 تا 716 هَ .ق . بر ایران و متصرفات مغولی در حوالی ایران حکومت کرد. این
اندراعلغتنامه دهخدااندراع . [ اِ دِ ] (ع مص ) پیش درآمدن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). درپیش رفتن . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). درپیش شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر
جللغتنامه دهخداجل . [ ج ُل ل ] (ع اِ) پوشش ستوران . (منتهی الارب ). جل برای جنبندگان چون جامه است برای انسان که بوسیله ٔ آن نگهداری میشوند. (از اقرب الموارد). جُل یا جَل آنچه
گلیمفرهنگ انتشارات معین(گِ) (اِ.) نوعی فرش که از پشم می بافند. ؛ ~ خود را از آب درآوردن کنایه : از عهدة کار خود برآمدن .
وثیفرهنگ انتشارات معین(وَ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - لغزش یافتن و برآمدن استخوان از موضع خود بدون برآمدن تمامی آن . 2 - معیوب شدن دست بی آنکه استخوان بشکند.