خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسبناج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسبناج
لغتنامه دهخدا
اسبناج . [ اِ ب ِ ] (اِ) اسفناج . اسفاناج . اسفناخ .
-
جستوجو در متن
-
سپاناخ
لغتنامه دهخدا
سپاناخ . [ س ِ ] (اِ) همان اسپاناخ است که تره ای است معروف . (رشیدی ). اسفناج است و آن سبزی باشد که در آش و شله و پلاو کنند. (برهان ) (آنندراج ). نام تره ٔ پالک . (غیاث ). اسبناج . اسفناج : من سپاناخ توام هر چِم پزی باترش با یا که شیرین می سزی . مولو...