استفلاءلغتنامه دهخدااستفلاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) سر واجستن خواستن . (تاج المصادر بیهقی ). بسر واجستن خواستن . (زوزنی ). سر جستن . || شپش جستن در سر خواستن . (منتهی الارب ). شپش جستن در سر.
استفلهلغتنامه دهخدااستفله . [ اِ ت ُ ل ِ ] (اِخ ) ژان نیکلا. ژنرالی از مردم وانده ، مولد لونِویل . و او را در آنژِه تیرباران کردند. (1751 - 1796 م .).
مستفلیلغتنامه دهخدامستفلی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) مُستفل . نعت فاعلی از استفلاء، آنکه شپش جستن خواهد در سر. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به استفلاء شود.