استقنانلغتنامه دهخدااستقنان . [ اِت ِ ] (ع مص ) در گوسپندان جای گرفتن و شیر آنها خوردن . || منتقل شدن به امری . (منتهی الارب ).
استکنانلغتنامه دهخدااستکنان . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) پوشیده و در پرده گردیدن . (منتهی الارب ). در پرده شدن . استتار. (زوزنی ). نهفت گرفتن . (تاج المصادر بیهقی ). اکتنان . پوشیده شدن . || نهفته کردن . (زوزنی ).
گلاستکانیانCampanulaceaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از کاسنیسانان (Asterales) که دارای جام پیوستۀ لولهای یا استکانی یا قیفی یا استوانهای یا چرخیشکل هستند