استهلاکلغتنامه دهخدااستهلاک . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) میرانیدن . (منتهی الارب ). هلاک کردن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ). بهلاک داشتن . هلاک کردن خواستن . نابود کردن . || هزینه کردن مال . || سپری و نیست و نابود گردانیدن مال را. (منتهی الارب ). || استهلاک دین ؛ ادای قرض بتدریج .
استهلاکفرهنگ فارسی عمید۱. (اقتصاد) کاهش ارزش چیزی بر اثر کار، گذشت زمان، یا فرسودگی.۲. (بانکداری) پرداخت کردن وام بهصورت تدریجی و قسطهای معیّن.۳. [قدیمی] از بین رفتن؛ مردن.
استهلاکdepreciationواژههای مصوب فرهنگستانکاهش ارزش کالاهای سرمایهای به دلایلی مانند فرسایش و خرابی و کهنگی
استحلاقلغتنامه دهخدااستحلاق . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) استحلاق اتان یا مراءة؛ نه سیر شدن از آرامش نه بارور شدن . (از منتهی الارب ).
ذخیرة استهلاکdepreciation allowanceواژههای مصوب فرهنگستانمبلغی که در حسابهای شرکت به استهلاک ماشینآلات در طول زمان تخصیص داده میشود
استهلاک دفتریaccounting depreciationواژههای مصوب فرهنگستاناستهلاک کالا در یک بازة زمانی معین که در دفاتر حسابداری ثبت میشود
ذخیرة استهلاکdepreciation allowanceواژههای مصوب فرهنگستانمبلغی که در حسابهای شرکت به استهلاک ماشینآلات در طول زمان تخصیص داده میشود
استهلاک دفتریaccounting depreciationواژههای مصوب فرهنگستاناستهلاک کالا در یک بازة زمانی معین که در دفاتر حسابداری ثبت میشود
Earnings Before Interest Taxes Depreciation and Amortizationدیکشنری انگلیسی به فارسیدرآمد قبل از مالیات بر ارزش افزوده استهلاک و استهلاک
استهلاک دفتریaccounting depreciationواژههای مصوب فرهنگستاناستهلاک کالا در یک بازة زمانی معین که در دفاتر حسابداری ثبت میشود
ذخیرة استهلاکdepreciation allowanceواژههای مصوب فرهنگستانمبلغی که در حسابهای شرکت به استهلاک ماشینآلات در طول زمان تخصیص داده میشود