استکفاءلغتنامه دهخدااستکفاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) کفایت کردن خواستن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). کارگزاری خواستن . کفایت خواستن . (منتهی الارب ). || یکساله نتاج ستور خواستن از کسی . (منتهی الارب ).
مستکفلغتنامه دهخدامستکف . [ م ُ ت َ فِن ْ ] (ع ص ) مستکفی . نعت فاعلی از استکفاء. رجوع به مستکفی و استکفاء شود.
مستکفیلغتنامه دهخدامستکفی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) مستکف . نعت فاعلی از استکفاء. کفایت خواهنده در هر کار. (غیاث ) (از اقرب الموارد). رجوع به استکفاء شود.