استیتاءلغتنامه دهخدااستیتاء. [ اِ ] (ع مص ) استئتاء. کند یافتن کسی را و او را بشتاب خواندن . درنگی شمردن . (تاج المصادر بیهقی ). || گشن خواه شدن اشتر ماده . فحل خواستن اشتر. (تاج المصادر بیهقی ).
استتاءلغتنامه دهخدااستتاء. [ اِ ت ِ تا ] (ع مص ) مسترخی و فروهشته شدن ناقه از بس گشنی . فروهشته گردیدن ناقه از جهت شدت خواهش نر. (منتهی الارب ).
استیطاءلغتنامه دهخدااستیطاء. [ اِ ] (ع مص ) نرم شمردن . (تاج المصادر بیهقی ). || سپرده و کوفته یافتن : استوطاء الموضع؛ کوفته و سپرده ٔ زیر پا یافت آن موضع را. و یقال :استوطأت المرکب ؛ ای وجدته وطیئاً. (منتهی الارب ).
مستأتیلغتنامه دهخدامستأتی . [ م ُ ت َءْ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر استیتاء. رجوع به استئتاء و استیتاء شود. || بطی ٔآینده . (منتهی الارب ). با تأخیر آینده نزد کسی . (اقرب الموارد). || آمدن کسی را خواهنده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).