استیساقلغتنامه دهخدااستیساق . [ اِ ] (ع مص ) فراهم آمدن ، چنانکه شتران . فاهم آمدن . || تمام شدن .(تاج المصادر بیهقی ). || راست شدن کار.
مستوسقلغتنامه دهخدامستوسق . [ م ُ ت َ س ِ ] (ع ص ) شتران فراهم آینده . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || اطاعت کننده و در انقیاد درآمده . (از اقرب الموارد). و رجوع به استیساق شود.