اسطوریلغتنامه دهخدااسطوری . [ اُ ] (اِخ ) طایفه ای از ایل بچاقچی ، از طوایف کرمان و بلوچستان . مرکب از 40 خانوار است . سردسیر، اسطور. گرمسیر، مزرج . یکی از قراء سیرجان میباشد. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 95).
پاستورولغتنامه دهخداپاستورو. (اِخ ) عصبه هائی از کشاورزان که در قرن سیزدهم و چهاردهم میلادی برسنیورها (ارباب ) در بعض نواحی اروپا طغیان کردند.
اسطوریلغتنامه دهخدااسطوری . [ اُ ] (اِخ ) طایفه ای از ایل بچاقچی ، از طوایف کرمان و بلوچستان . مرکب از 40 خانوار است . سردسیر، اسطور. گرمسیر، مزرج . یکی از قراء سیرجان میباشد. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 95).