لغتنامه دهخدا
اسفیدباجات . [ اِ ] (ع اِ) ج ِ اسفیدباج و اسفیدباجة. لکلرک مترجم ابن البیطار ترجمه ٔ آنرا بفرانسه بصورت ذیل آورده و میگوید: مخلوطی از گوشتهای سپید است قیمه کرده و ابازیرکرده ، لیکن گمان نمیکنم اسفیدباجات آن باشد که او میگوید و گمان من این است که اسفیدباجات آشهای ساده باشد یعن