خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسماعیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسماعیل
فرهنگ نامها
(تلفظ: esmāeil) (عبری) به معنی ' مسموع از خدا ' ؛ (در اعلام) پسر ابراهیم نبی (ع) و هاجر که جد اسماعیلیان یا عرب است.
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) جوهری . رجوع به اسماعیل بن حماد الجوهری شود.
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) چشتی . رجوع به ترجمه ٔ احمد چشتی در همین لغت نامه شود.
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) حقی (بک ). متصرف جبل لبنان . در سنه ٔ 1917 م . انجمنی از ادبا به همت اسماعیل مزبور کتاب لبنان را که شامل مباحث علمیه و اجتماعیه است انتشار داد و تصویر او در آغاز کتاب ثبت است و همچنین تصاویر متصرفین دیگر لبنان با صور عدیده از ...
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) حقی مولی مکنی به ابی الفداء. یکی از عرفای طریقت خلوتیه است . وی از مسقط رأس خود آیدوس بقسطنطنیه آمد و در اسکدار در جامع شریف احمدیه مدتی به وعظ و نصیحت اشتغال ورزید و آنگاه به بروسه مهاجرت کرد و در آنجا از وحدت وجود بحث میکرد...
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) حقیبة. رجوع به اسماعیل بن عبدالرحمان حقیبه شود.
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) حلبی . رجوع به اسماعیل بن احمدبن سعید... شود.
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) حیرت . رجوع به حیرت شود.
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) خدیو مصر ابن ابراهیم بن محمدعلی .پادشاه مصر از 1280 تا 1300 هَ . ق . (ترجمه ٔ طبقات سلاطین اسلام ص 76). و رجوع به کتاب النقود ص 141 شود.
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) دانشمندی . به روایت ابن اثیر، وی در اواخر قرن پنجم هجری حکمرانی داشت و از سلاله ٔ دانشمندیّه است . فرنگیان وی را در یکی از قلاع روم محبوس کردند و عاقبت گمشتکین بن دانشمند وی را نجات داد. (قاموس الاعلام ترکی ).
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) دانشمندی . یکی از ملوک سلاله ٔ دانشمندیه . پدر وی ابراهیم نام داشت و اسماعیل در اواخر قرن ششم هجری فرمانفرمایی داشت . (قاموس الاعلام ترکی ).
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) رشیدی . شاعر. رجوع به رشیدی شود.
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) رومی (شیخ ...) یکی از کبار مشایخ قادریه . مولد وی طوسیه . او پس از فراغت از تحصیل علوم در قسطمونی بسائقه ٔ دعوت معنوی شیخ عبدالقادر گیلانی عزیمت بغداد کرد و به تصفیه و تزکیه ٔ باطن پرداخت و با لقب «پیر ثانی » به ارشاد ساکنان آ...
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) زاهد فقیه . استاد ابن سینا. (تتمه ٔ صوان الحکمة چ لاهور ص 40 و 220).
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) زمانی بن عباد. محدث است .