بستواژهنامه آزادفعل اسنادی را گوییم. نمونه:نهاد و گزارا و بست همان مسند و مسندالیه و فعل اسنادی هستند. (زابلی) (best) ایست! وایستا.
فعل ربطیcopula, linking verb, copulative verbواژههای مصوب فرهنگستانفعلی که نشاندهندۀ رابطۀ اسناد میان نهاد و گزاره است متـ . فعل اسنادی
دادههای باستانشناختیarchaeological dataواژههای مصوب فرهنگستانمواد و اسنادی که حاصل فعالیتهای باستانشناختی است و به چهار دستۀ دستساختهها، بومساختهها، پدیدارها و ساختارها تقسیم میشود