اسگالشلغتنامه دهخدااسگالش . [ اِ ل ِ ] (اِمص ) اسم اسگالیدن . سگالش . اندیشه . تفکر. فکر. خیال . (برهان ) : او نمی خندد ز ذوق مالشت او همی خندد بر آن اسگالشت . مولوی .|| اندیشه مند را نیز گفته اند که صاحب فکر و خیال باشد. (برهان ). و
اسلیوسلغتنامه دهخدااسلیوس . [ ] (اِ) بیونانی سلیخه است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (فهرست مخزن الادویة). رجوع به سلیخه شود.