اسپارتهلغتنامه دهخدااسپارته . [ ] (اِخ ) شهریست در ولایت قونیه و مرکز سنجاق حمید، در طرف شمال غربی این ولایت ، در دامنه ٔ شمالی کوه دوراس ، در 180 هزارگزی غربی شهر قونیه و در 115 هزارگزی شمالی اسکله ٔ انطالیه ، در <span class="h
اسپارته نولغتنامه دهخدااسپارته نو. [ اِ ت ِ ن َ ] (اِخ ) ازاجزای جمهوریت ونزوئلا در آمریکای جنوبی . این قطعه مرکب است از جزیره ٔ مارگاریتا و جزائر صغیره ٔ واقعه در گرداگرد آن و مساحت سطحش 4145 هزار گز مربع است .
آنتالسیداسلغتنامه دهخداآنتالسیداس . (اِخ ) آنتالکیداس . سردار مقدونی که عهد واگذاشتن اسپارطه را بشاهنشاه ایران او بست (387 ق . م .) و از اینرو منفور مردم یونان گردید.
لیکورگلغتنامه دهخدالیکورگ . (اِخ ) مقنن اسپارطه . قانونگذار اسپارتی و رواج دهنده ٔ مجدد بازیهای المپ . خطیب آتنی و پس از دموستن مشهورترین آنان (حدود396 - حدود 324 ق . م .). و رجوع به لیکورگوس شود.
بارلهلغتنامه دهخدابارله . [ ل َ ] (اِخ ) نام قصبه ٔ مرکزی است در ولایت قونیه در سنجاق حمید ملحق به قضای اکردیر که در ساحل شمالی دریاچه ٔ اکردیر، در 20 هزارگزی شمال اکردیر و 40 هزارگزی شمال شرقی اسپارطه واقع شده و <span class="
بلندیلغتنامه دهخدابلندی . [ ب ُ ل َ ] (حامص ، اِ) برآمدگی ، نقیض پستی و کوتاهی . (ناظم الاطباء). برشدگی . شُموخ . عَرار. عَلاوة. عِلْو یا عُلُوّ. قُردَوة. قِنی ̍ : گشاده شود کار چون سخت بست کدامین بلندی که نابوده پست . ابوشکور.همی د