اسپالیونلغتنامه دهخدااسپالیون . [ اِ یُن ْ ] (اِخ ) کرسی اَویرُن ناحیه ٔ رُدِز واقع در ساحل لو ، دارای 3391 تن سکنه . راه آهن از آن گذرد و مرکز پشم است .
اسالیونلغتنامه دهخدااسالیون .[ اَ ] (از یونانی ، اِ) تخم کرفس کوهی . (برهان ) (مؤید الفضلاء). || سعتر. (مؤید الفضلاء). رجوع به کرفس و کرسب شود.
اسلیونلغتنامه دهخدااسلیون . [ اِ وِ ] (اِخ ) اسلیونو . شهری در بلغارستان شرقی ، دارای 30000 تن سکنه . صنایع نساجی دارد. رجوع باسلیمیه شود.
اشلونلغتنامه دهخدااشلون . [ ] (اِخ ) دختر بیتکچی از قوم دوربان و خواهر بزرگتر قولتاق و معاصر غازان بود. رجوع به تاریخ غازان ص 2 شود.