اسپرطملغتنامه دهخدااسپرطم . [ ] (اِ) قفرالیهود. (فهرست مخزن الادویه ).مومیائی کوهی . مومیائی پالوده . ابوطامون . اسقلطس .
عَشِيرَتَهُمْفرهنگ واژگان قرآنعشيره ي ايشان - خويشان ايشان (عشيره انسان ، قرابت و خويشان او است و اگر خويشاوندان آدمي را عشيره خواندهاند ، از اين باب است که با آدمي معاشرت دارند و آدمي با آنان معاشرت ميکند)