اسپغللغتنامه دهخدااسپغل . [ اَ غ ُ ] (اِ) بفارسی بزرقطوناست . (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به اسپغول شود.
اشغللغتنامه دهخدااشغل . [ اَ غ َ ] (ع ن تف )درکارتر. مشغول تر. شُغِل َ عنه بکذا (بصیغه ٔ مجهول )؛یعنی از آن بدین سرگرم شد و گویند: ما اشغله (بصیغه ٔ تعجب ) و این شاذ است زیرا از مجهول صیغه ٔ تعجب بنانمیشود زیرا بصیغه ٔ اسم مفعول است و تعجب از فعل فاعل است . همچنین صفت تفضیل هم مانند تعجب است
اشغلدیکشنری عربی به فارسیبکارگماشتن , گرفتن , استخدام کردن , نامزدکردن , متعهد کردن , از پيش سفارش دادن , مجذوب کردن , درهم انداختن , گيردادن , گروگذاشتن , گرودادن , ضامن کردن , عهد کردن , قول دادن
اللهم اشغل الظالمین بالظالمینلغتنامه دهخدااللهم اشغل الظالمین بالظالمین . [ اَل ْ لا هَُ م ْ مَش ْ غ َ لِظْ ظا ل ِ ن َ بِظْ ظا ل ِ ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) یا اللهم اشغل الظالمین بأنفسهم . یعنی بارخدایا ستمکاران را با ستمکاران مشغول کن . در مقام تنفر و نفرین کردن گویند.