اسپیناسلغتنامه دهخدااسپیناس . [ اِ ] (اِخ ) شارل . سرتیپ فرانسوی . مولد سِساک . وی لوئی ناپلئون را در کودتای دوم دسامبر یاری کرد و بسال 1858 وزیر داخله گردید و در ماژِنتا کشته شد. (1815 - 1859 م
اسناسلغتنامه دهخدااسناس . [ اَ ] (اِخ ) یا اسناش یا اشناس . در نسخه ٔ خطی تاریخ سیستان متعلق به مرحوم بهار یک جا اسناش و جای دیگر اشناس ، در وفیات الاعیان ابن خلکان (چ مصر ج 2 ص 479) اشناس و گردیزی (زین الاخبار چ برلن ص <span
اشناسلغتنامه دهخدااشناس . [ اَ ] (اِخ ) نام افشین بود. ابوالفضل بیهقی آرد: در اخبار رؤسا خواندم که اشناس و او را افشین خواندندی ... به بغداد رسید. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 134). رجوع به افشین شود.
اشناسلغتنامه دهخدااشناس . [ ] (اِخ ) شهری بحوالی جَنْد از بلاد ماوراءالنهر بود که الش ایدی آنرا فتح کرد. رجوع به تاریخ مغول اقبال ص 33 و نزهةالقلوب مقاله ٔ ثالثه ص 261 و تاریخ گزیده ص 379 شود
اشناسلغتنامه دهخدااشناس . [ اَ ] (اِخ ) یا شناس . نام پدر احمدبن محمدبن اشناس بود. رجوع به فهرست ابن الندیم شود.