اسکارپلغتنامه دهخدااسکارپ . [ اِ ] (اِخ ) رودخانه ای است در جهت شمالی فرانسه که در ایالت پادکاله سرچشمه گرفته بعد از طی یک مسافت 100 هزارگزی به رود اسکو میریزد و مسافت 80 هزارگزی از این رود را بوسیله ٔ سدّها قابل کشتی رانی کرده
آشکاریلغتنامه دهخداآشکاری .[ ش ْ / ش ِ ] (حامص ) هویدائی . ظهور. پیدائی . پدیداری . فاشی . ذیعان . ذیوع . شیوع . وضوح . روشنی . صراحت . رکی . بی پردگی . بروز. بیان . بداهت . یقین . تبین . ابانت .
اشکاریلغتنامه دهخدااشکاری . [ اِ ] (ص نسبی ) شکاری و شکارچی و نخجیرگر و صیاد. (ناظم الاطباء). شکاری و صیاد. (آنندراج ) : بیا بر بام ای عارف مکن هر نیمشب زاری کبوترهای دلها را توئی شاهین اشکاری .شمس تبریزی (از فرهنگ شعوری ج <span class="hl" d
اسکارپالغتنامه دهخدااسکارپا. [ اِ ](اِخ ) آنتونیو. دستکار (جرّاح ) و عالم تشریح ایتالیائی . (1747 - 1832 م .).
اسکولغتنامه دهخدااسکو. [ اِک ُ ] (اِخ ) رودخانه ایست که در بلژیک و فرانسه جریان دارد، طول آن 400 هزارگز است که 120 هزارگز مسیر علیای آن در فرانسه است . این رود از جوار شهر کاتِلِه واقع در ایالت اسنه از ایالات شمال شرقی فرانسه
اسکارپالغتنامه دهخدااسکارپا. [ اِ ](اِخ ) آنتونیو. دستکار (جرّاح ) و عالم تشریح ایتالیائی . (1747 - 1832 م .).