لغتنامه دهخدا
اشکونیة. [ اَ ی َ ] (اِخ ) از نواحی مرزی روم بود که سیف الدولةبن حمدان در آنجا غزا کرد. ابوالعباس صفری شاعر دربار وی که یا را بضرورت شعری مشدد کرده گوید:و حلت باشکونیة کل نکبةو لم یک وفدالموت عنها بنا کب جعلت رباها للخوامع مرتعاًو من قبل کانت مرتعاً للکواکب .<