اسکینلغتنامه دهخدااسکین . [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ده پیر، بخش حومه ٔ شهرستان خرم آباد، 22000 گزی شمال خرم آباد، 7000 گزی خاور راه شوسه ٔ خرم آباد به کرمانشاه . دامنه . سردسیر. مالاریایی . سکنه 60
اشکنلغتنامه دهخدااشکن . [ اِ ک َ ] (نف مرخم ) مخفف آن شکن است و در کلمه ٔ سنگ اشکن آمده است بمعنی سنگ شکن . رجوع به بهید و شکن شود.
اسکندیکشنری عربی به فارسیهمساز , همساز کردن , جا دادن , منزل دادن , وفق دادن با , تطبيق نمودن , تصفيه کردن , اصلا ح کردن , اماده کردن(براي) , پول وام دادن(بکسي) , ساکن شدن(در) , مسکن گزيدن , سکني گرفتن در , بودباش گزيدن در , اباد کردن
تاراسکنلغتنامه دهخداتاراسکن . [ ک ُ ] (اِخ ) مرکز بخشی است در ایالت بوش دو رن فرانسه که در 17هزارگزی آرل در ساحل یسار رود رن واقع است و 8885 تن سکنه دارد. تجارت صابون و روغن زیتون و پنیر. کارخانه های کلاه سازی و کفش دوزی و فرشبا
اسکندیکشنری عربی به فارسیهمساز , همساز کردن , جا دادن , منزل دادن , وفق دادن با , تطبيق نمودن , تصفيه کردن , اصلا ح کردن , اماده کردن(براي) , پول وام دادن(بکسي) , ساکن شدن(در) , مسکن گزيدن , سکني گرفتن در , بودباش گزيدن در , اباد کردن