هشتوکانلغتنامه دهخداهشتوکان . [ هََ ] (اِخ ) دهی است از بخش شوسف شهرستان بیرجند دارای 149 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول عمده اش غله و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
استکانلغتنامه دهخدااستکان . [ اِ ت ِ ] (روسی ، اِ) (از روسی اِستاکان ) ظرفی که در آن چای و قهوه و غیره آشامند. پیاله .
استیقانلغتنامه دهخدااستیقان . [ اِ ] (ع مص ) استیقان چیزی یا بچیزی ؛ بتحقیق دانستن آنرا. بی گمان شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). بی گمان دانستن . بیقین دانستن . بیقین داشتن . بیقین کردن . یقین . || یقین خواستن .