لغتنامه دهخدا
اشتداد. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) سخت و قوی و استوار شدن . (منتهی الارب ). سختی در هر چیز:در عین اشتداد مرض طاعون من در شهر ماندم . (فرهنگ نظام ). سخت شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 13). سخت کردن و سخت گرفتن . (آنندراج ). شدت و