لغتنامه دهخدا
استیم . [ اِ ] (اِ) ریمی باشد که سر جراحت گاه چون فراهم آید خون فاسد درون وی ریم گردد و بدرد آید تا پاک بیرون نیاید از شر او ایمن نگردد . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ) (اوبهی ). جراحتی است که مندمل شده باشد و در میان آن چرک مانده باشد و در بعضی نسخ اشتیم بشین معجمه به معنی ری