لغتنامه دهخدا
اشراء. [ اِ ] (ع مص ) درخشیدن برق . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || پر کردن حوض را. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (تاج المصادر). || چیز را کج کردن . (منتهی الارب ). اشری الشی َٔ؛ اماله . || اشری الزمام ؛ حَرَّکه . (اقرب الموارد). || اشری الجمل ؛ گشاده شد پشم شُتر. (منتهی ال