خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اشراق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اشراق
/'ešrāq/
معنی
۱. روشن شدن.
۲. درخشیدن؛ تابان گشتن.
۳. برآمدن آفتاب؛ روشن و تابان شدن آفتاب.
۴. [مجاز] الهام گرفتن.
۵. (فلسفه) وصول به حقایق از طریق کشف و شهود. Δ بانی و مروج آن در ایران و اسلام شیخ شهابالدین سهروردی است که از فلسفۀ افلاطون، حکمت نوافلاطونی، و حکمت رایج در ایران استفاده کرده است.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. مکاشفه
۲. تابش، تابیدن
دیکشنری
revelation, theosophy
-
جستوجوی دقیق
-
اشراق
لغتنامه دهخدا
اشراق . [ اِ ] (اِخ ) (شیخ ِ...) شیخ شهاب الدین یحیی بن حبش یا حسین یا عبداﷲبن امیرک مکنی به ابوالفتح . در سهرورد متولد شد.وی را شیخ اشراق و شیخ اشراقی و شیخ نوری و شیخ مقتول و شهاب مقتول و قتیل اﷲ و حکیم مقتول نیز میگفتند.اشراق در اصول فقه و اقسام ح...
-
اشراق
لغتنامه دهخدا
اشراق . [ اِ ] (ع مص ) درخشیدن و روشن شدن . (غیاث ) (آنندراج ). روشن شدن . (تاج المصادر) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 13). درخشیدن و روشن کردن . (فرهنگ نظام ). تابان شدن . تابش . طلوع . اشراق شمس ؛ برآمدن آفتاب . روشن و تابان گردیدن آفتاب . (منتهی الارب ...
-
اشراق
واژگان مترادف و متضاد
۱. مکاشفه ۲. تابش، تابیدن
-
اشراق
فرهنگ نامها
(تلفظ: ešrāq) (عربی) درخشیدن ، روشن شدن ، تابان شدن ، درخشش ، نورافشانی؛ (به مجاز) روشنی ، نور ؛ (در فلسفه) شناخت حقیقت از طریق ذوق و کشف و شهود؛ فلسفهی اشراق ، حکمتِ اشراق.
-
اشراق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'ešrāq ۱. روشن شدن.۲. درخشیدن؛ تابان گشتن.۳. برآمدن آفتاب؛ روشن و تابان شدن آفتاب.۴. [مجاز] الهام گرفتن.۵. (فلسفه) وصول به حقایق از طریق کشف و شهود. Δ بانی و مروج آن در ایران و اسلام شیخ شهابالدین سهروردی است که از فلسفۀ ...
-
اشراق
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) تابان گشتن ، روشن شدن . 2 - (مص م .) روشن کردن . 3 - (اِمص .) تابش . 4 - نام فلسفه ای که براساس حکمت افلاطونی و نوافلاطونی و حکمت رایج در ایران بنا شده و راه رسیدن به حقایق را کشف و شهود می داند که مروج آن شیخ شهاب الدی...
-
اشراق
دیکشنری فارسی به انگلیسی
revelation, theosophy
-
اشراق
دیکشنری فارسی به عربی
اضاءة , حدس
-
واژههای مشابه
-
إِشْرَاقِ
فرهنگ واژگان قرآن
روشن کردن
-
حکمت اشراق
لغتنامه دهخدا
حکمت اشراق . [ ح ِ م َ ت ِ اِ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حکمت اشراقی . حکمت به طریقه ٔ افلاطون در برابرِ حکمت مشاء. رجوع به فلسفه شود.
-
اشراق اصفهانی
لغتنامه دهخدا
اشراق اصفهانی . [ اِ ق ِ اِ ف َ ] (اِخ ) عبدالرزاق پسر حاج سیدمحمد.از شاعران عهد ناصرالدین شاه قاجار بود. مدتی در اصفهان و تهران با قلندران میزیست و شمع محفل آنان بود.سرانجام آهنگ هندوستان کرد و چندی در شیراز در منزل رضاقلیخان هدایت (متوفی در حدود 12...
-
اشراق اصفهانی
لغتنامه دهخدا
اشراق اصفهانی . [ اِ ق ِ اِ ف َ ] (اِخ ) میرمحمدباقر معروف به میرداماد فرزند شمس الدین محمد. اصلاً از مردم استرآباد ولی موطنش اصفهان بود. علاوه بر مراتب علمی شعر نیز می سرود و اشراق تخلص میکرد. از عالمان معاصر شاه عباس ماضی بود. وفاتش بسال 1040 یا 10...
-
صلاة اشراق
لغتنامه دهخدا
صلاة اشراق . [ ص َ ت ِ اِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به صلاة ضحی شود.
-
شیخ اشراق
لغتنامه دهخدا
شیخ اشراق . [ ش َ خ ِ اِ ] (اِخ ) رجوع به ابوالفتوح شهاب الدین (شیخ ) و روضات الجنات ص 338 و کلام شبلی ص 5 و مزدیسنا و... ص 505 شود.