اشکالاتلغتنامه دهخدااشکالات . [ اِ ] (ع اِ) ج ِ اشکال . دشواریها. سختیها. رجوع به اشکال و ناظم الاطباء شود.
اسکلتلغتنامه دهخدااسکلت . [ اِ ک ِ ل ِ ] (فرانسوی ، اِ) (از یونانی اسکلتس ) استخوان بندی بدن آدمی و حیوان .- مثل اسکلت ؛ سخت لاغر.
اسکلتفرهنگ فارسی عمید۱. (زیستشناسی) = استخوانبندی۲. بخش تحملکنندۀ بار ساختمان؛ چوببست.۳. [عامیانه، مجاز] شخص بسیار لاغراندام.